دختر که باشی اگر زیبا باشی چهره ات را هزار نفر لایک میکنند
اما اگر قیافه ای نداشته باشی
عاشقانه ترین احساست خریدار ندارد
تماشایت می کنم
نمی دانم چرا
محو زیباییت می شوم
نمی دانم چرا
زیبایی از توست یا
بی حجابی چشمان من است
دیگران را همانند تو نمی بینم
نمی دانم چرا
زیبایی درکنار تو معنایی ندارد
نمی دانم چرا
در تنهایی در افکارم غوطه می خوری
نمی دانم چرا
عشق من و پس نزنید
به قلب من دست نزنید
جایی که داری تودلم
به پای هوس نزنید
کیست همدم تنها یی من
انکه بانگاهایش سرشار از احساسم می کرد
انکه با چشم هایش مرا تا اوج رویا می برد
انکه با.........
کجایی؟
چقدر زودازیادها می رویم ........
عادت ندارم درد دلم را ،
به همـه کس بگویم ..! ! !
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم... ،
تا همه فکر کنند
نه دردی دارم و نه قلبـی
روزهای تعطیل سخت تر میگذرد...
چون میدانم وقت داری به من بیندیشی...
اما...
نمی اندیشی
ان سهرابی كه تا لحظه خاموش گفت:
تو مرا یاد كنی یا نكنی
گر باورت بشود یا نشود
حرفی نیست
ولی ، نفسم می گیرد در هوایی كه ((نفس های)) تو نیست
بوسه ی باد خزونی با هزار نامهربونی زیر گوش برگ تنها میگه طعمه ی خزونی
برگ سبز و تر و تازه رنگ سبزش می بازه
غرق بوسه های باد و وحشت روز های تازه
میکنه دل از درخت و میشه آواره ی کوچه، کوچه ای که یادگاره روزهای رفته و پوچه
میشینه گوشه ی کوچه چشم به آسمون میدوزه
میکنه یاد گذشته دلش از غصه میسوزه
ببین غمگین،
ببین دلتنگ دیدارم...
ببین
خوابم نمی آید،
بیدارم...
نگفتم تا کنون، اما کنون بشنو:
تورا بیش از همه کس دوست میدارم
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم...
هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم...
هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره...
هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره...
ϰ-†нêmê§ |